چکیده
یکی از عوامل مهم در تصمیمات مالی سرمایهگذاران خطاهای ادراکی است که در زمین خریدوفروش سهام بر نحوه تصمیمگیری آنها تأثیر میگذارد. هدف از پژوهش حاضر، شناخت خطاهای ادراکی رایج بین سرمایهگذاران و ارتباط آن باشخصیت آنها است. به این منظور تعداد ۲۰۰ نفر از سرمایهگذار این شرکت بورس اوراق بهادار تهران بهعنوان نمونه، به روش تصادفي انتخاب و دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامه جمعآوریشده است. با استفاده از تحلیل عاملی و همبستگی تلاش شده است تا صحت فرضیههای مورد آزمون قرار گیرد یافتههای پژوهش بیانگر آن است که خطاهای ادراکی مطرحشده در پژوهشی دارای رابطه معناداری باشخصیت سرمایهگذاران است. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین برونگرایی و گشودگی با خطای پیشبینی در بیش اطمینانی، بین روان رنجوری با خطاهای تصادفی بودن، تشدید تعهد و دسترسی رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین بین وظیفهشناسی با خطای تصادفی بودن و بین بخشودگی با خطای دسترسی رابطه معکوسی وجود دارد.
مقدمه
یکی از مفاهیم اساسی در مدیریت مالی، مفهوم ریسک و بازده است. افراد تمایل دارند در اموری سرمایهگذاری کنند که دارای بازدهی مورد انتظار بالایی باشد تا مطلوبیت خود را حداکثر سازند. از طرفی میدانیم کسب بازدهی بالا خود نیازمند پذیرش ریسک متناسب با آن است، اگر نظریههای اقتصادی و مالی بر این فرض استوارند که سرمایهگذاران در زمان تصمیمگیری بهصورت کاملاً عقلایی عمل میکنند که این با نظر به انسان اقتصادی عقلایی منطبق است. سرمایهگذاران به هنگام سرمایهگذاری تمامی جوانب را در نظر میگیرند و عقلاییترین تصمیم را اتخاذ میکنند. ولی در برخی موانع عواملی باعث بروز رفتار غیر عقلایی میشود و نحوه تصمیمگیری آنها را تحت تأثیر قرار میدهد که ناشی از ناکارایی بازارهای مالی است بنابراین نداشتن اطلاعات صحیح منجر به بروز خطاهای ادراکی میشود و میتوان از طریق شناسایی ویژگیهای شخصیتی و انحرافات رفتاری سرمایهگذاران و ارائه برنامههایی که تأثیر این انحرافات را در مالی رفتاری کاهش دهد، میزان انحراف از تصمیمات بلندمدت را کاهش داده و به سرمایهگذاران برای دستیابی به اهداف مالی بلندمدت خود کمک نمود. در این مقاله سعی شده است تا ارتباط بین شخصیت با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران موردبررسی قرار گیرد و رهنمودهای لازم برای سرمایهگذاران جهت اتخاذ تصمیمات بهینه در بورس اوراق بهادار فراهم آید. عرصه ظهور علوم رفتاری در مباحث مالی، یک رویکرد جدید نسبت به مطالعات بازارهای مالی است. این رویکرد به این موضوع میپردازد که برخلاف مباحث و نظریههای مالی استاندارد، گرایشهای رفتاری و شناختی میتواند بر قیمت داراییهای مالی تأثیرگذار باشد. باوجود مطالعات زیادی که در این زمینه انجامشده است، باز بسیاری از افراد فاقد درک صحیح از مفهوم نهفته در مالی رفتارها هستند. از مطالعات صورت گرفته در این حوزه میتوان به مطالعات شیلر و آندریا شلد يفر اشاره نمود. مطالعاتی درزمینه انواع مختلف خطاهای ادراکی و چگونگی تأثیر این خطاها بر تصمیمگیری مالی سرمایهگذاران در بازارهای مالی انجامشده و به این نتیجه دست یافتند که سرمایهگذاران از چندین خطا، زیان میبینند از دیگر پژوهشگران در این حوزه دنیل کانمن و تورستی (۱۹۹۲) بودند که با مطرح نمودن تئوری انتظار به بسط این دانش کمک چشمگیری نمودند، همچنین اشنایدر (۱۹۹۲)، بودسكو (۱۹۸۹) و توماس (۱۹۸۸) پژوهشگرانی بودند که با ارائه مقالات در زمینه مالی رفتاری نقش مهمی در مدیریت مالی ایفا نموده و سهم عظیمی جهت کمک به سرمایهگذاران در اتخاذ تصمیمات مالی را دارا میباشند. عاملان اقتصادی در الگوهای رفتارها برخلاف نظریههای نئوکلاسیک منطقی نیستند، بلکه بیا به خاطر ترجیحاتتان و یا به دلیل خطاهای شناختي، کاملاً عقلایی رفتار نمیکنند. عوامل غیر عقلایی همچون احساسات، فرهنگ، شخصیت، دین و ایدئولوژی ازجمله عواملی هستند که نقش بسزایی در رفتار افراد در موقعیتهای مختلف تصمیمگیری دارند. پارادایم مالی رفتاری آشکار میسازد که سرمایهگذاران چگونه رفتار میکنند و چطور ممکن است رفتارشان، بازارهای مالی را تحت تأثیر قرار دهد؛ و به سرمایهگذاران کمک میکند تا بیاموزند که چگونه میتوان عقلایی رفتار کرد درواقع اساس مالی رفتاری را انطباق بين احساس و نحوه تصمیمگیری سرمایهگذار تشکیل میدهد. مالی رفتاری خرد به سوالاتی ازایندست میپردازد که آیا سرمایهگذاران فردی کاملا عقلایی رفتار میکنند با خطاهای ادراکی و احساسی تصمیمات آنها را تحت تأثیر قرار میدهد؟ در مالی رفتاری کلان به این سوال پرداخته میشود که فرضیه کارا تاچه حد توضیحدهنده رفتار بازار مالی است و ناکاراییهای بازار چگونه توجیه میشوند؟ تمرکز عمده این مقاله بر مالی رفتاری خرد، مطالعه رفتار سرمایهگذار منفرد است و خطاهای روانشناختی مرتبط را شناسایی و اثرشان را بر تصمیمات مالی سرمایهگذاران بررسی میکند، بهطوریکه بتوان میزان خطاها را کاهش داد.
بهطور اساسی علم مالی استاندارد بر قوانینی در مورد اینکه سرمایهگذاران چگونه باید رفتار کنند، بناشده است و بهجای اینکه بر اصولی بناشده باشد که توصیف کند آنها درواقع چگونه رفتار میکنند. مالی رفتاری تلاش میکند تا پدیدههای روانشناختی انسانی فعال در بازارهای مالی را شناسایی کند. بااینحال، علم مالی استاندارد مفروضاتش را بر اساس رفتار مالی ایده آل شده بناکرده است درحالیکه مفروضات مالی رفتاری بر اساس رفتار مالی مشاهدهشده بناشده است.
در یک بازار کارا، قیمتها بیانگر تمامی اطلاعات موجود هستند. یک بازار کارا را میتوان بهعنوان بازاری تعریف کرد که در آن تعداد زیادی از سرمایهگذاران عقلایی بهمنظور حداکثر کردن سود در مسیر اوراق بهادار منفرد عمل میکنند. مطالعات بسیاری به شواهدی که فرضیه بازار کارا را حمایت میکند، اشارهکردهاند؛ اما یکی از مشکلات تصمیمگیری این است که سرمایهگذار نمیتواند اطلاعات را بهطور کامل دریافت کند؛ بنابراین با کارایی در بازار باعث اتخاذ تصمیمات غير عقلایی میشود. بااینحال پژوهشگران ناهنجاریهای پایدار فراوانی را که با فرضیه بازار کارا تناقض دارد، مستند کردهاند، سه گونه عمده ناهنجاری بازاری وجود دارد: ناهنجاریهای بنیادی ناهنجاریهای تکنیکی و ناهنجاریهای تقویمی. شناخت این ناهنجاریها و تلاش برای کاهش آنها میتواند سرمایهگذاران را در اتخاذ تصمیمات عقلایی یاری رساند.
تصمیمگیری عقلایی (غیرواقعی)، سرمایهگذاری و سرمایهگذاری واقعی
در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری فرض بر این است که تصمیمگیری باید عقلایی باشد اگرچه تصمیم را میتوان بر اساس عوامل متعددی اتخاذ کرد ولی عموماً نظر این است که تصمیمگیری عقلایی بهترین شیوه اخذ تصمیم است. ازاینرو به افراد توصیه میشود عقلایی عمل نمایند، یعنی در تصمیمگیریهای خود عواطف و احساسات شخصی را دخالت ندهند و با عینیت و واقعیت تصمیمگیری کنند؛ اما مشکل این است که مفهوم انسان عقلانی، مفهوم کاملاً روشن و بدون ابهامی نیست و تصمیمگیریهای انسان به طریقی از فرضهای استاندارد علم اقتصاد انحراف پیدا میکند. در برخی مواقع شرایطی به وجود میآید که امکان رفتار عقلایی را از تصمیمگیرنده سلب میکند. در این راستا شخصیت و ادراک سرمایهگذار از عواملی است که باید توجه شود.
پژوهشهای زیادی درزمینه رفتار سرمایهگذار و عواملی که ممکن است منافع آنها را تحت تأثیر قرار دهد، انجامشده است و به این نتیجه رسیدهاند که اگر معامله گران میتوانستند پرتفوی خود را بهخوبی مدیریت کنند یعنی باقیمت بالا بفروشند و با کمترین قیمت خریداری کنند که میتوان ادعا نمود که رفتار عقلایی است. متدولوژی اقتصاد اثباتی در پی در رفتار انسان و ماهیت و یا است؛ یعنی آن طوری که رفتار میکند نه آنطور که باید و این مقوله بهنوعی با مالی رفتاری ارتباط پیدا میکند.. بهطور اساسی انسان اقتصادی عقلایی فردی است که تلاش میکند تا به اهداف خاص خود، با حداقل هزینه دست یابد. این مدل با توجه به اعتباری که در نزد اقتصاددانان داشت، ولی بعدها توسعه اقتصاددانان دیگری چون تور شتاین وبلن و جان مینارد كينز موردانتقاد قرار گرفت که هیچ انسانی نمیتواند بهطور کامل از تمامی وقایع آگاه باشد و مطلوبیت مورد انتظار خود را با تعیین کردن انتظاراتش در تمامی زمانها حداکثر سازد. آنها در عوض عقلانیت محدود» را فرض کردند که هر تلاشی برای در اینکه درواقع انسانها چگونه تصمیم می گیرنده بستگی به سازماندهی فرایند اطلاعات و محدودیتهای فرد دارد. عقلانیت محدود سایمون فرض میکند، انتخابهای افراد عقلایی؛ اما مشروط به محدودیتهای دانش و ظرفیت شناختی هستند. عقلانیت محدود در ارتباط با روشهایی است که در آنها انتخابهای نهایی بهوسیلهی فرآیند تصمیمگیری شکل میگیرند. ازآنجاییکه منطق دربرگیرنده طیف وسیعی از رفتار آدمی است، اگرچه فرض کنیم کل رفتار منطقی است و تصمیمات اتخاذشده عقلایی است باز همواره با خطاهایی روبهرو هستیم که مفهوم عقلانیت را زیر سؤال میبرد.
مدیریت مالی رفتاری به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه مدیران اطلاعات را گرد آوره، تعبیر و مورد پردازش قرار میدهند. بهویژه این حوزه از دانش بر روی پیشداوریهای شناختی و ادراکی تمرکز دارد. در این علم تصور میشود که مدلها میتوانند بر روی رفتار تأثیر گذاشته و به تصمیمات شکل دهند. این پیش داورها میتوانند در فرایند تصمیمگیری اختلال ایجاد کرده و به نتایجی پایینتر از سطح بهینه منجر شوند؛ زیرا عواطف بر کنترل شخصی فائق میآیند و به رفتار ما شکل میدهند.
دانشمندان علوم رفتارها و تصمیم گیرا دریافتند که تحت شرایط معین افراد در قضاوتهایتان دچار خطای ذهنی میشوند که این اشتباهها میتواند به انتظارات نادرست منجر شده و باعث قیمتگذاری نادر ست اوراق بهادار شود و درنهایت به تصمیمگیریها نامعقول منجر شود. در ارتباط با این موضوع تمرکز ما بر اشتباههای روزمره است که دربرگیرنده تفکرات سرمایهگذاران است. ازآنجاییکه فرض میشود انسانها عقلایی عمل میکنند؛ همواره بین آنچه درک میکنند و فکر میکنند، تناقض وجود دارد؛ بنابراین تناقض به بروز خطاهای روانشناسی منجر میشود و این با این موضوع که اغلب سرمایهگذاران فکر میکنند که بهترین تصمیمگیرنده هستند، ارتباط پیدا میکند. بهعلاوه آنها در جستجوی اطلاعاتی که این باور را تأیید نماید، هستند که این نیز به بروز اشتباهات تصمیمگیری منجر میشود؛ زیرا اطلاعاتی که به دست میآورند، کارا نیست.
احساس یک حالت روانشناختی و فیزیولوژیک حاصل از تعامل با یک شی، یک شخص و با یک واقعه است (قلی پور، ۱۳۸۶)
تغيير ترجیحات ریسک، رسانه، اجتماع، خطای پیوستگی و خطای غلبه نمودن و مواردی از این قبیل احساس افراد را تحت تأثير قرار میدهد. احساس بعد از پردازش تبدیل به ادراک میشود، اما همیشه آنچه درک میشود منطبق با واقعیت نیست، زیرا عوامل زیادی در آن دخیل است که در ادامه به تشریح برخی از آنها میپردازیم.
خطاهای ادراکی تصمیمات سرمایهگذاری
در تبیین خطاهای ادراکی که متأثر از حالات روانی در وضعیت طبیعی و غیرطبیعی هستند.، خطای اطمینان بیشازحد، خطای دسترسی، خطای پس بینی ادراک پس از وقوع خطای تشدید تعهد و خطای تصادفی بودن در این مقاله مدنظر قرارگرفته است. این خطاها سبب میشود، خیلی از سرمایهگذاران، توجه خاصی بر وجوهشان جهت سرمایهگذاری داشته باشند. ازآنجاییکه سرمایهگذاران بیشتر وجوه خود را در بازار سهام سرمایهگذاری میکنند، بهنوعی این خطاها با نحوه سرمایهگذاری آنها در داراییها و وجوهشان ارتباط پیدا میکند. در این مقاله سعی بر آن است تا میزان این خطاها را در امر سرمایهگذاری کاهش داد. درک این قبیل خطاها بهعنوان خطاهای شناختی سرمایهگذاری و اقدام مناسب جهت برطرف نمودن آنها، این امکان را فراهم میسازد که تأثیرشان روی تصمیمگیری سرمایهگذاری کاهش و به طور بالقوه به بهبود نتایج سرمایه گذاری منجر شود.
خطای بیش اطمینانی
در سادهترین حالت خود، بیش اطمینانی را میتوان بهصورت ایمانی نا به جا به استدلال شهودی، قضاوتها و تواناییهای شناختی فرد خلاصه کرد. بیش اطمینانی نقش عمدهای در معاملات مربوط به سهام دارد. سرمایهگذاران بیش مطمئن بیشتر از سرمایهگذارانی که از روی منطق عمل میکنند، معامله میکنند. شیلر این الگو را به زبان ساده اینگونه بیان میکند که سرمایهگذار فکر میکند که بیشتر ازآنچه که انجام میدهد، میداند این اشتباه مربوط به حالتی است که در آن افراد برای اطلاعات محرمانه خود بیشازاندازه اهمیت قائلاند؛ بیش اطمینانی درواقع تمایل فرد به غلو کردن در مورد قضاوت و پیشبینیاش است؛ بنابراین سرمایهگذارانی که در پی کسب بازدهی هستند در مورد آینده بازار بیشازحد مطمئناند. این انگیزه آنها را بر آن میدارد که سهام باقیمت بالا خریداری کنند و چون اطلاعاتتان ناقص است به کاهش قیمت سهام در بازار مالی منجر شده و بازدهی بالقوه آنها کاهش مییابد. بهطورکلی اعتمادبهنفس کاذب باعث میشود، سرمایهگذار سهام را با بیشترین قیمت بخرد و به کمترین قیمت بفروشد که این باعث حجم بیشتر معاملات شده و به بروز حباب قیمتی در بازارهای مالی منجر میشود.
خطای دسترسی خطای دسترسی میتواند بهعنوان محرک سازندهای در تصمیمات مربوط به پرتفوی باشد. خطای دسترسی بیانگر تمایل فرد به تصمیمگیری و قضاوت بر اساس اطلاعات آماده و در دسترس است. ذهن انسانی تمایل دارد که بر مبنای اطلاعات در دسترس بهسرعت نتیجهگیری کند. حافظه انسان وقایع احساسبرانگیز و بهویژه وقایع اخیر را سریع بازیابی میکند. در ارزشیابی آخر ماه یا آخر سال، وقایع آخر ماه با سال در دسترس ترند تا وقایع روزها با ماههای اول؛ بنابراین ادراک را تحت تأثیر قرار میدهند.
اطلاعاتی که بهطور زبانی در دسترس سرمایهگذاران قرار میگیرند و همچنین اطلاعاتی که بهطور روزانه منتشر میشوند، بهصورت شناختی در دسترس نیستند؛ بنابراین زمانی که اطلاعات مفتی با این معنای کاربردی در دسترس نباشند، تصمیمات سرمایهگذاران درنهایت دچار نقصان میشود.
خطای تشدید تعهد
یکی دیگر از خطاهایی که در تصمیمگیری رخ میدهد، تمایل به تشدید تعهد است. تشدید تعهد زمانی رخ میدهد که روند و جریان تصمیم، یکسری از تصمیمات متوالی را در پی داشته باشد، تشدید تعهد به این موضوع اشاره دارد که حتی وقتی یک تصمیم اشتباه است و شواهد و تبعات تصمیم نیز این امر را تصدیق میکند بازهم اصرار بر ادامه آن تصمیم وجود دارد و شدیدتر میشود. حتی زمانی که خود فرد مسئول شکست است اصرار پر تعهد پیشین تشدید میشود تا نشان دهد که تصمیم اولیهاش غلط نبوده است.
خطای تصادفی بودن
ادراك انسان کموبیش تحت تأثير شانس و خرافات است. البته این امر در فرهنگهای مختلف متفاوت است. برای مثال در مشرق زمین اعتقاد به شانس و خرافات بیشتر است. این امر با کانون کنترلی مرتبط است. کسانی که کانون کنترل بیرونی دارند اعتقادشان به شانس و خرافات بیشتر است و برعکس کسانی که کانون کنترل درونی دارند، اعتقاد کمتر به شانس و خرافات دارند. کسانی که کانون کنترل درونی دارند معتقدند که روی سرنوشت خود و جهان تا حد زیادی کنترل داشته و میتوانند با تصمیمگیری عقلایی آینده را متناسب با خواسته خود شکل دهند. حتی همین افراد معتقدند که برخی از وقایع به خاطر شانس اتفاق میافتد. این مسئله در بورس اوراق بهادار و خریدوفروش سهام بسیار اتفاق میافتد. چیزی که باعث میشود تصمیم گیر ما از شانس و خرافات تأثیر نامطلوب بپذیرد این است که انسان برای این امر شانسی و تصادفی معانی خرافي متفاوتی میسازد و تفسیر میکند.
خطای پس بینی
بعضی مواقع افراد تمایل دارند، باور کنند میتوانند پیامد یک واقعه را بهدرستی پیشبینی کنند، البته بعد از زمانی که آن واقعه اتفاق افتاده است. وقتی واقعهای رخ میدهد و فرد بازخور درستی در مورد پیامدهای آن میگیرد، بهراحتی نتیجه میگیرد، این پیامد همانطوری که من در قبل گفتم بدیهی بود. افرادی که بعد از یک مسابقه فوتبال گروه برنده را با اطمینان پیشبینی میکنند، همیشه بیشتر از افرادی هستند که قبل از مسابقه این کار را میکنند؛ بنابراین در پس بینی در مقایسه با پیشبینی، باید برای اطلاعات منطبق با پیامدِ وزن بیشتری قائل شد. حافظه فرد در این شرایط انتخابی عمل میکند و پیشبینی خود را متناسب با آن چیزی که درواقع رخداده است، بازسازی میکند.
نقش شخصیت در تصمیمات سرمایهگذاری
همانطوری که ادراک تصمیمگیرنده عامل مهمی در تصمیمگیری سرمایهگذار است، شخصیت وی نیز در امر تصمیمگیری دخیل است. تصمیمگیری چنان با خصوصیات روانی تصمیمگیرنده آمیخته است که نمیتوان یکی را بدون دیگری موردمطالعه قرارداد. عوامل و عناصر شخصیتی نظیر هوش و خلقوخوی، نگرش یک فرد، همگی در اتخاذ تصمیم نقش دارند، نظریهپردازان درزمینه تصمیمگیری همیشه سعی داشتهاند، در مدلهای خود از دخالت شخصیت و ارزشهای خاص تصمیمگیرنده، در تصمیماتش جلوگیری به عملآورند؛ اما بااینهمه تلاش برای عقلایی کردن تصمیمگیری بهعنوان عامل کلیدی در تصمیم گیرا وی نقش فعال دارد. دیدگاههای افراد درجه ریسکپذیری، تجربه وی در نحوه تصمیمگیری او دخیلاند. ادبیات مالی نقش چشمگیری برای جنبههای رفتاری سرمایهگذاران به هنگام تصمیمگیری بهحساب میآید. در کنار سایر فاکتورهای جمعیتشناسی از قبیل سن، جنسیت، بازدهی، نوع شخصیت نیز تأثیر بسزایی در انحرافات رفتاری دارد.
یکی از مدلهای بسیار معروف درزمینه شخصیت، مدل پنج عاملی است. مطالعات و پژوهشهای زیادی در سالهای اخیر اعتبار مدل پنج عاملی را تأیید کرده و آن را مبنای بقیه مدلها میداند.
ابعاد مدل پنج عاملی عبارتاند از برونگرایی: شخص برونگرا اغلب متوجه عوامل عینی و خارجی است و زیر نفوذ آنها قرار دارد. افراد برونگرا توجه شدیدی به عوامل خارجی دارند و افعال ارادی خود را نتیجه ارزیابی ذهنی ندانسته؛ بلکه معلول مناسبات عوامل خارجی میدانند. برونگرایان افرادی خون گرم، زود آشنا، اهل معاشرت و گفتوگو هستند، به محسوسات و ملموسات توجه دارند، بهراحتی دل میبندند و بهراحتی دل برمیکنند، بهسرعت تصمیم میگیرند در زمان حال زندگی میکنند، افراد مفید و اصولی نیستند.
فرضیه اول: بین برونگرایی با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رابطه معناداری وجود دارد سازگاری، سازگاری، تفاوتهای فردی در رابطه با همکاریهای اجتماعی را منعکس میکند. این بعد به تمایل فرد به احترام گذاردن به دیگران دلالت دارد. این افراد بهآسانی اعتماد دیگران را به خود جلب میکنند.
فرضیه دوم: بین وظیفهشناسی با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رابطه معناداری وجود دارد.
وظیفهشناسی: این بعد به قابلاعتماد بودن فرد دلالت دارد. افراد باوجدان مسئولیتپذیر پایدار، ساختاریافته و قابلاطمینان هستند. افراد بیوجدان بی ساختار، غیرقابلاعتماد و پریشاناحوال هستند.
رویههای وظیفهشناسی شامل: کفایت، نظم و ترتیب، باوجدان بودن، خویشتنداری و محتاط در تصمیمگیری هستند.
فرضیه سوم: بین سازگاری با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رابطه معناداری وجود دارد.
روان رنجوری: روان رنجورها کسانی هستند که برای حل صحیح مشکلات زندگی خود فعالیت لازم و مطلوب ندارند، از طرفی بیشتر در تلاش برای دستیابی به اهداف شخصی، خودمحور و خودخواهانه هستند و به دنبال هدفهای برتریجویی هستند. رویههای روان رنجوری شامل اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، کمرویی و آسیبپذیری است.
فرضیه چهارم: بین روان رنجوری با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رابطه معناداری وجود دارد.
گشودگی به تجربه: افراد انعطافپذیر، مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای غیرمتعارف هستند و آماده پذيرش عقاید سیاسی و اجتماعی و اختلافی جدید هستند. آنها سادگی و وضوح را بر پیچیدگی و ابهام ترجیح میدهند. رویههای انعطافپذیر شامل تخيل، زیباپسندی، احساسات، عقاید است.
فرضیه پنجم: بین گشودگی با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار رابطه معناداری وجود دارد.
روش پژوهش
هدف این پژوهش، بررسی روابط بین پنج ویژگی شخصیتی با خطاهای ادراکی سرمایهگذاری و تلاش برای کاهش این خطاها در بین سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و ازنظر روش گردآوری دادهها از نوع توصیفی و همبستگی است.
جامعهی آماری و روش نمونهگیری جامعه آماری شامل کلیهی سرمایهگذاران، کارشناسان و متخصصان مؤسسات سرمایهگذاری، مؤسسات تأمین سرمایه، صندوقهای مشترک سرمایهگذاری، کارگزاران بورس اوراق بهادار، سازمان بورس اوراق بهادار و شرکت بورس اوراق بهادار تهران است. برای تعیین تعداد نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری جامعه نامحدود، تعداد ۲۰۰ نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخابشدهاند.
ابزار جمعآوری دادهها
برای جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه استفادهشده است. پرسشنامه استاندارد پنج عاملی شخصیت برونگرایی، سازگاری، وظیفهشناسی، روان رنجوری و گشودگی دارای ۴۴ سؤال است و پرسشنامه خطاهای ادراکی سرمایهگذاری خطاهای بیش اطمینانی، دسترسی، تمدید تعهد، پس بینی و تصادفی بودن از ۲۴ سؤال تشکیلشده است.
روایی و پایایی پرسشنامه
برای سنجش روایی از نظرات متخصصان رفتاری و مالی استفاده شد و ابهامات سؤالات برطرف و اصلاحات لازم صورت پذیرفت. برای تعیین پایایی از روش آلفای کرون باخ استفاده شد، پایایی پرسشنامه شخصیت 0.79 و پایایی پرسشنامه خطاهای ادراکی سرمایهگذاری 0.72 بهدستآمده است.
روش تجزیهوتحلیل دادهها
برای تجزیه تحلیل دادههای گردآوریشده از روشهای آمار توصیفی و همبستگی استفادهشده است، برای توصیف متغیرهای جمعیت شناختي، از روشهای آمار توصیفی چون فراوانی و درصد و نمودار به کار گرفتهشده و برای بررسی فرضیات پژوهش از تحلیل عاملی استانی و همبستگی اسپيرمن استفادهشده است.
یافتههای پژوهش
برای تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامههای پژوهش حاضر ماتریس چرخش یافته با استفاده از روش چرخش واریماکس استفادهشده که برای تفسیر و شناسایی عاملها به کار میرود. بهطورکلی، پنج عامل اصلی شخصیت ۴۳ درصد واریانس را تبیین میکند. از طرفی کل واریانس تبیین شده خطاهای ادراکی سرمایهگذاری ۶۲ درصد است. هرچند انتظار میرفت سؤالات خطاهای ادراکی روی پنج عامل بار شوند، ولی روی 8 عامل بارشدهاند و برخی از سؤالات در چند عامل بارشدهاند که این به خاطر شباهت خطاها به همدیگر و همپوشانی آنهاست. نتایج تحلیل عاملی نشان میدهد، متغیرهای پژوهش بهطور مناسب توسط ابزارهای پژوهشی سنجیده شده است.
ضریب همبستگی اسپیرمن بین برونگرایی و خطای پس بینی برابر 0.191 و مقدار عدد معناداری (sig) مشاهدهشده برابر 0.020 است که (0.05 > sig) است که از سطح معناداری استاندارد (0.05a=) کمتر است؛ بنابراین میان برونگرایی و خطای پس بینی در سطح اطمینان 0.95 درصد رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه ضریب همبستگی بین متغیرهای فوق، علامت مثبت دارد؛ بنابراین میتوان گفت که جهت تغییرات این متغیرها با یکدیگر همجهت و از نوع مستقیم بوده است.
ضریب همبستگی اسپیرمن بین وظیفهشناسی و خطای تصادفی بودن برابر 0.226- است. مقدار عدد معناداری (sig) مشاهدهشده
0.003 بوده که (01/0> sig) و از سطح معناداری استاندارد(01/0 a= (کمتر است؛ بنابراین میان این دو متغیر در سطح اطمینان 0.99 رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه ضریب همبستگی بین این دو متغیر دارای علامت منفی است بنابراین میتوان گفت جهت تغییرات این دو متغیر با یکدیگر، خلاف جهت هم و از نوع معکوس بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن بين روان رنجوری و خطای تصادفی بودن برابر 0.277 است.
مقدار عدد معناداري (sig) مشاهدهشده برای هر دو آزمون برابر 0.000 است که (01/0> sig) است که از سطح معناداری استاندارد (01/0) a= کمتر است؛ بنابراین میان این دو متغیر در سطح اطمینان 0.99 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین ضریب همبستگی اسپيرمن بين روان رنجورها و تشدید تعهد 0.179 و بین روان رنجوری و دسترسی 0.159 است و مقدار عدد معناداری (sig)مشاهدهشده به ترتیب 0.021 و 0.043 است که 0.01 sig < و از سطح معناداری استاندارد (05/0 a=) کمتر است، بنابراین میان روان رنجوری و خطای تشدید تعهد و میان روان رنجورها و خطای دسترسی در سطح اطمینان 0.95 رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه ضریب همبستگی بین این دو متغیر دارای علامت مثبت است، بنابراین میتوان گفت که جهت تغييرات این دو متغیر با یکدیگر، همجهت و از نوع مستقیم بوده است.
ضریب همبستگی اسپیرمن بین گشودگی و پس بینی برابر 0.259 و بین گشودگی و بیش اطمینان برابر 0.000 و بین گشودگی و دسترسی برابر 0.153-است. مقدار عدد معناداری (sig)مشاهدهشده به ترتیب 0.010 و 0.043 است که )0.01=sig) است و 0.048 که (05/0sig < ) است که از سطح معناداری استاندارد (01/0a =) و (05/0a =) کمتر است؛ بنابراین میان گشودگی و خطای پس بینی و بین گشودگی و خطای بیش اطمینانی در سطح اطمینان 99.0 و میان گشودگی و خطای دسترسی در سطح اطمینان ۹۵/0 رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه ضریب همبستگی بین گشودگی و خطای بیش اطمینانی همچنین بین گشودگی و خطای پس بینی دارای علامت مثبت است؛ بنابراین میتوان گفت جهت تغییرات این دو متغیر با یکدیگر همجهت و از نوع مستقیم بوده است. درنهایت اینکه بین گشودگی و خطای دسترسی رابطه معکوس وجود دارد
.
بحث و نتیجهگیری
بهطورکلی از فرضیههای فوق میتوان نتیجهگیری کرد، در بورس اوراق بهادار استان تهران روابط متقابل قوی بین شخصیت با خطاهای ادراکی سرمایهگذاران وجود دارد و این نتایج بهنوعی با ادبیات پژوهش مطابقت دارد. از پنج فرضیهایی که مدنظر پژوهشگر بود با توجه به نتایج چهار فرضيه تأییدشده است و یکی از فرضیات رد شد. نتایج فرضیات فوق، با نتایج مطالعاتی که فایل بک، همچنين آندرسون درزمینه شخصیت و تأثیر آن بر روی خطاهای رفتاری سرمایهگذاران انجام داده بودند، مطابقت دارد.
نتایج فرضيه اول نشان میدهد، بین برونگرایی و خطای پس پینی رابطه وجود دارد و این رابطه مثبت است، از این دو پیشنهاد میشود، جهت کاهش این خطاها در شرکت بورس اوراق بهادار و کمک به سرمایهگذاران برای اتخاذ تصمیمات بهینه شفافسازی صورت گیرد. همچنین با برگزاری دورههای آموزشی روحیه واقعبینی را در سرمایهگذاران تقویت کند.
بر اساس نتایج آماری فرضیه دوم رد شده است و هیچ ارتباطی بین سازگاری با خطاهای ادراکی سرمایهگذاری یافت نشد.
نتایج فرضيه سوم نشان میدهد، بین وظیفهشناسی و خطای تصادفی بودن رابطه معکوسی وجود دارد ازاینرو پیشنهاد میشود، با برگزاری کارگاههای آموزشی حس وظیفهشناسی در سرمایهگذاران تقویت شود.
نتایج فرضيه چهارم نشان میدهد، بین روان رنجوری و خطاهای تصادفی بودن، تشدید تعهد و دسترسی رابطه مستقیم وجود دارد. ازاینرو پیشنهاد میشود با دادن آموزشهای لازم به سرمایهگذاران برای غلبه بر اضطراب و استرس خود، استفاده از نرمافزارهای آموزشی در جهت کاهش خودفریبی و استفاده از سیستمهای اطلاعاتی که دستیابی به اطلاعات را ساده سازد میزان این خطاها را کاهش داد. در کل اما نه همیشه، بهمنظور غلبه بر انحراف در دسترس بودن، سرمایهگذاران نیاز دارند تا با دقت در مورد تصمیمات سرمایهگذاری قبل از اجرای آنها بررسی و تفکر کنند. اگر انحراف در دسترس بودن موضوع موردنظر باشد، تمرکز بر نتایج بلندمدت، در عین مقاومت در برابر تعقیب روندهای بهترین اهداف برای تمرکز هستند.
نتایج فرضیه پنجم نشان میدهد، بين گشودگی و خطاهای پس بینی و بیش اطمینانی رابطه مستقیمی وجود دارد و بین گشودگی و خطای دسترسی رابطه معنادار معکوس و جود دارد. ازاینرو سرمایهگذاران خلاق و کنجکاو و انعطافپذیری بیشتر با این خطای پس بینی که خود تشدیدکننده بیش اطمینانی است، مواجه هستند؛ و امکان بروز خطای دسترسی در این قبیل افراد کمتر است. ازاینرو پیشنهاد میشود، اطلاعرسانی عمومی از طریق رسانهها درزمینه های مختلف سرمایهگذاری صورت گیرد تا اینکه بتوان میزان این خطاها را در امر سرمایهگذاری کاهش داد.
با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهادهای ذیل برای پژوهشهای آتی ضروری به نظر میرسد:
همچنین شما می توانید به منظور شناخت بهتر از شخصیت خویش یا افراد وابسته آزمونهای زیر را در شاقول به انجام رسانید.
منابع
اسلامی بیدگلی غلام فضا (۱۳۸۷). مباحثی در تئوری و مدیریت مالی، انتشارات ترمه. تهران
۲. خوشنود مهدی (۱۳۸۳). شناسایی و رتبهبندی گروههای مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران فردی و نهادی در بورس اوراق بهادار تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت مالی، دانشگاه تهران
3. دلاور، علی (۱۳۸۰). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. انتشارات رشد، تهران
۴. فرزانه پی عليرضا (۱۳۸۵). بررسی رابطه بین نیازها، پنج عامل بزرگ شخصیت پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقيقات.
5. قلی پور آرین (۱۳۸۶). مدیریت رفتار سازمانی، رفتار فردی، چاپ اول، انتشارات
۶. هجل، لاري. ای. زیگلر، دانیل.جی، نظریههای شخصیت مفروضههای اساسی، پژوهش و کاربرد، ترجمه علی عسگری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه
Atku11, F; Church, B.K; Deaves, R (2003). lmolion and Financial
Markuls, lsconomiLe Review, Fodral Reserve Bank of Atlanta; Vol.
43. 2. 3341. 8. Anderson,.1; Lowo, D; Rockers, 41, J11993). livallation of auditor
decisions: Hindsigli bias ellols and the expellation gap, ommal oli
und experience Olunurying market investors, JOLLal ol Behavioral
Derision Making: Vol. 20, 13.4. 12. Downs, A; (2003). Investor Bias Favors Real listate in 2004, National
Real listate Investor; Vol.45...No. 12. 13. Parlim.I.D. (2006). Anleroduits and CoLLC L'OS OS HoLListie Biases
lividence livm Individual Investors and Sinall Business OwITUIN
ROQLlest luloitation. Filbork, (i, Hallield, P; Horvathi, P (2005). Risk A version and
Personality Type, the Joial of Behavioral Finance, Vol.6, 10.4:170)
180. Franklinler, M.CI; VLCIOLIIT', (i; L:Allen, D.1: (2004). The promliptive
Innn in behavioral limance, Jounal of Socio-economis: Vol. 33: 449
468. Hirsilciler, D (2001). Investor Psychology and As Piring, the
bolal ol Finale; Vol. 56, No.4: 1533-1597. Hirshlciler, D; Tson, S. (2009). Thought and Behavior Contagion in
Capital Markets, Hand Book of Finance Markets: Dynatil's and
livollilion: 1-56. lolmsson, M; Lindblot, H; Plalan, P (2002). Behavioral Finance and Change ol'lnvestor Behavior Duling and alter The Spectative al The
do The 1990s, Schools ollsc01101ile and Managini . Kim, K, A; Volsingur, R. (2008). Behavioral Jinan 0 in Asia, Pauilit
Basin Finantelolal; Vol.16: 1-7. Maronson, L. (2007). Behavioral Finance and Wealth Management:
How to Build Optimal Purifolios Thal Allou For Investor Biason,
Jou Wiley & Sons, Vol. 26. NO.1. 21. Mugom, 1, (i; (1992). On Kuowlsdge of Finante, luational Review
of Financial Analysis; Vol. 1.10.3: 101-177. 77. Yunior, 112007). Behavioural Investing A Practitioners (illide lo
Applying Behavioural Finance, Jon Wiley & Sons 23. Nicholson,.S; Svant, 1; Funton, M; Willian, P (2005). Personality and
domain peilit nisk taking, lolzial of Risk Rescarul1; Vol.8, 0.2:
157-179. 24. Odcan, T11998(. Vollute, Volatility, Piil'e, and Prolil When All Traders
An above average Author, The Jouzial of Finantle, Vol. 53, 50.6: 1887-1934
Pompian, Mi Longo, J.M12004). A new Paradigin Jor Practical
Application of Behavioral Finance: Creating Investment Programs Based on Purmality Type and Ciunder lo Prodilo Beller Investitiil
OulleOnThes, the Journal of Wealth Managumu111: 9-15. 26. Rim, IV (2008), Behavioral Basis of the Financial Crisis, Jomalol