آزمون شخصیت شناسی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ


آزمون شخصیت شناسی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ

آزمون شخصیت شناسی 75 سوال
زمان پاسخ به آزمون 25 دقیقه
آزمون شخصیت شناسی همراه با تفسیر تفسیر دارد
قیمت آزمون شخصیت شناسی 35 هزار تومان
ورود به آزمون گروهی


جفری یانگ، خالق روش طرحواره درمانی و روانشناس مطرح آمریکایی متولد سال 1950، بنیان‌گذار و رئیس موسسه‌ی شناخت درمانی نیویورک و موسسه طرحواره درمانی است. او همچنین به‌عنوان مدرس در دپارتمان روانشناسی کالج دانشگاه کلمبیا نیز فعالیت دارد. دکتر یانگ تحصیلات ابتدایی خود را در دانشگاه یِیل آمریکا آغاز کرد و پس‌ازآن مدرک دکترای خود را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرد. مدرک پسادکترای خود را نیز در مرکز شناخت درمانی دانشگاه پنسیلوانیا به همراه دکتر بِک تکمیل کرد و پس‌ازآن به‌عنوان مدیر بخش آموزش و پژوهش شروع به فعالیت کرد. دکتر یانگ بیش از 24 سال سابقه سخنرانی‌های بین‌المللی در زمینه‌های شناخت درمانی (cognitive teraphy) و طرحواره درمانی دارد. روش طرحواره درمانی، درمانی منسجم با جست‌وجو در ریشه‌های مشکلات ذهنی مبتنی بر احساسات و روابط افراد، در روانشناسی است.

طرحواره درمانی چیست؟


یک شیوه درمانی است که برای درمان اختلالات شخصیتی و نیز دیگر اختلالات مزمن ذهنی توسعه پیداکرده است. ازجمله این اختلالات ذهنی می‌توان به زمانی اشاره کرد که بیمار پس از تجربه دیگر شیوه‌های درمانی قادر به بازگشت به حالت عادی نمی‌شود.
واژه طرحواره از نخستین دهه‌های قرن بیستم به متون روانشناسی راه یافت و روانشناسان بسیاری آن را با تعاریف خاص خودشان در چهارچوب نظری ویژه‌ای به کار بستند. به نظر می‌رسد «بارتلت» اولین کسی بود که مفهوم طرحواره را در روانشناسی و در گستره حافظه مطرح کرد. بعدها کم‌کم در روانشناسی جایگاه ویژه‌ای یافت و در نظریات پیاژه مدل‌های بازنمایی ذهنی را به‌خوبی توضیح داد. در چند دهه اخیر نظریه‌پردازان شناختی- رفتاری مثل بک، باور، تیزدیل، متیوز و کلارک برای تبیین نابهنجاری‌های روانی و نظریه‌پردازان روانشناسی اجتماعی مثل «نیس بت» برای تبیین سازه‌های ذهنی در پیوند با درون دادهای اجتماعی از واژه طرحواره بهره بردند.
طرحواره‌ها می‌توانند ناکارآمد و ناسازگار باشند و اغلب محوری هستند برای تحریف تفکر و رفتار. طرحواره‌ها، نمونه‌های معتبری از تجارب آسیب‌زای دوره کودکی هستند که رفته‌رفته به‌صورت الگوهایی از تفکرات تحریف‌شده و رفتارهای ناکارآمد تثبیت می‌شوند و ازآنجاکه در آغاز زندگی پرورش می‌یابند، به‌صورت عادت درآمده و تداوم می‌یابد. یانگ، استدلال می‌کند که طرحواره‌های ناکارآمد باعث تحول و رشد اختلال شخصیت می‌شوند. این طرحواره‌ها از طریق تجارب منفی با افراد مهم زندگی به وجود می‌آیند. وقایع ناخوشایند و مزمن باعث ایجاد مجموعه باورهای مرکزی در مورد خود و دیگران می‌شوند که این باورها غیرقابل انعطاف هستند. این نظام باورها در دوره کودکی راهنمای پردازش اطلاعات و رفتار فرد بوده و به‌تدریج گسترش‌یافته و تثبیت و ناکارآمد می‌شوند.
طرحواره‌های ناسازگار اولیه به عقاید عمیقا منفی درباره خود، دیگران و جهان اشاره دارد که ممکن است در طی اولین سال‌های زندگی به وجود بیاید. این طرحواره‌ها به شخص کمک می‌کنند تا تجارب خود را راجع به جهان پیرامون سازمان دهند و اطلاعات دریافتی را پردازش کنند. طرحواره‌های ناسازگار اولیه مفهوم کلیدی طرحواره درمانی است.
این پرسشنامه 15 طرحواره ناسازگار اولیه را موردبررسی قرار می‌دهد.


حوزه اول: بریدگی و طرد
حوزه اول: بریدگی و طردعدم ارضای نیازهایی مانند امنیت و همدلی به شیوه‌ای قابل پیش‌بینی. طرحواره‌های مرتبط با این حوزه عبارت‌اند از:
1. رهاشدگی / بی‌ثباتی
فرد معتقد است هرلحظه امکان دارد افراد مهم زندگی‌اش بمیرند یا اینکه او را رها کنند و یا به فرد دیگری علاقه‌مند شوند.
2. بی‌اعتمادی / بدرفتاری
انتظار اینکه دیگران به انسان ضربه می‌زنند، «بدرفتارند، انسان را سرافکنده می‌کنند، دروغ می‌گویند»
3. محرومیت هیجانی
انتظار اینکه تمایلات و نیازهای فرد به حمایت عاطفی به‌اندازه کافی از جانب دیگران ارضاء نمی‌شود؛ که شامل سه نوع محرومیت از محبت، همدلی و حمایت است.
4. نقص / شرم
احساس اینکه فرد در مهم‌ترین جنبه‌های شخصیتش انسانی ناقص، نامطلوب، بد، حقیر و بی‌ارزش است.
5. انزوای اجتماعی احساس بیگانگی
احساس اینکه فرد از جهان کناره‌گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا اینکه به جامعه یا گروه خاصی تعلق‌خاطر ندارد.
حوزه دوم: خودگردانی و عملکرد مختل
حوزه دوم: خودگردانی و عملکرد مختلدر خانواده‌هایی که اعتماد کودک را کاهش داده و عملکرد مستقل کودک را با شکست مواجه می‌سازند. شامل:
6. وابستگی / بی‌کفایتی
اعتقاد به اینکه فرد نمی‌تواند مسئولیت‌های روزمره را (مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب و تصمیم‌گیری صحیح) بدون کمک قابل‌ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد.
7. آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری
ترس افراطی از اینکه فاجعه نزدیک است و هرلحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و اینکه فرد نمی‌تواند از آن جلوگیری کند.
8. خود تحول نیافته (خود گرفتار)
ارتباط عاطفی شدید و نزدیکی بیش‌ازحد با یکی از افراد مهم زندگی به قیمت از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی طبیعی می‌باشد.
9. شکست
باور به این‌که فرد شکست‌خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این شکست برای او اجتناب‌ناپذیر است.
حوزه سوم: محدودیت‌های مختل
حوزه سوم: محدودیت‌های مختلعدم وجود مسئولیت‌پذیری و لذا مشکلاتی در ارتباط با رعایت حقوق دیگران، تعهد یا هدف‌گزینی، طرحواره‌های مرتبط با آن:
10. استحقاق / بزرگ‌منشی
فردی که چنین طرحواره‌هایی دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سرو گردن بالاتر است.
11. خویشتن‌داری / خود انضباطی ناکافی
مشکلات مستمر در خویشتن‌داری و تحمل نکردن ناکامی درراه دستیابی شخص یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجان‌ها و تکانه‌ها دارند.
حوزه چهارم: دیگر جهت مندی
حوزه چهارم: دیگر جهت مندی12. اطاعت
احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خشم، محرومیت یا انتقام صورت می‌گیرد. دو نوع از مهم‌ترین اطاعت‌ها، اطاعت از نیازها و هیجان‌ها است.
13. ایثار
تمرکز افراطی بر ارضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام می‌شود.
حوزه پنجم: گوش‌به‌زنگی بیش‌ازحد و بازداری
حوزه پنجم: گوش‌به‌زنگی بیش‌ازحد و بازداریدرنتیجه تأکید بیش‌ازحد بر واپس‌زنی احساسات به وجود می‌آید. طرحواره‌های مرتبط با آن:
14. بازداری هیجانی
بازداری افراطی، اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولأ به‌منظور اجتناب از طرد دیگران، احساسات شرمندگی و از دست دادن کترل بر تکانه‌های شخصی صورت می‌گیرد.
15. معیارهای سرسختانه /عیب‌جویی افراطی
باور اساسی مبنی بر اینکه فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه درباره رفتار و عملکرد خود، باید کوششی فراوان به خرج دهد.
ریشه اكثر طرحواره‌های ناسازگار اولیه در تجارب ناگوار دوران كودكی است اما تمام طرحواره‌ها بر پایه وقایع آسیب‌رسان یا بدرفتاری دوران كودكی شكل نمی‌گیرند. به‌عنوان‌مثال طرحواره‌ی «وابستگی /بی‌کفایتی» كه ممكن است از پرداخت افراطی والدین در سال‌های اولیه دوران كودكی بوجود آید.
تمایل انسان به هماهنگی شناختی باعث می‌شود طرحواره‌های ناسازگار اولیه برای بقاء خود بجنگند. اگرچه این طرحواره‌ها باعث ناراحتی انسان می‌گردند ولی انسان با طرحواره احساس راحتی می‌کند، همین احساس راحتی فرد را به این نتیجه می‌رساند كه طرحواره‌اش درست است.
افراد به سمت وقایعی كشیده می‌شوند كه با طرحواره‌هایشان همخوانی دارند. بیماران درروند زندگی روزمره خود و در تعاملاتشان با دیگران به‌گونه‌ای عمل می‌کنند كه طرحواره‌های آن‌ها تائید گردد. لذا طرحواره‌ها بدون آزمون پذیرفته می‌شود. طرحواره‌ها ازنظر شدت و گستره فعالیت در ذهن با یكدیگر فرق دارند. هرچه طرحواره شدیدتر باشد شمار بیشتری از موقعیت‌ها می‌توانند آن را فعال كنند.
به‌طورکلی هر چه طرحواره شدیدتر باشد، فرد به هنگام برانگیخته شدن طرحواره، عواطف منفی بیشتری را تجربه می‌کند و فعال بودن آن در ذهن فرد مدت‌زمان بیشتری به طول می‌انجامد. هر چه طرحواره زودتر به وجود آید قدرت بیشتری دارد. طرحواره‌هایی كه بعدا شكل می‌گیرند زیاد عمیق و نیرومند نیستند.
ورود به آزمون گروهی