برای سنجش عزتنفس تستهای زیادی توسط روانشناسان طراحیشده است. مفهومپردازیهای متفاوت از عزتنفس باعث شده است که پرسشنامههای ساختهشده در این زمینه، حاوی پرسشهای متفاوتی باشند اما بهخوبی میتوان حس کرد که پیام پنهان در همه آنها، بهنوعی ارزیابی من از ارزش و شایستگیها و حق حیات خودم است. یکی از معروفترین و معتبرترین این پرسشنامهها، پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت میباشد.
تست عزتنفس کوپر اسمیت SEI یا Cooper Smith Self Esteem Inventory در مراکز مشاوره معتبر در دنیا نشان میدهد که یک فرد تا چه اندازه خود را ارزشمند، این تست شامل 58 ماده است که احساسات، عقاید و یا واکنشهای فرد را توصیف میکند.
کوپر اسمیت کیست؟
استنلی کوپر اسمیت (Stanley Coopersmith) را میتوان جزو بزرگترین دانشمندان در حوزه روانشناسی دانست.او را به خاطر طراحی پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت میشناسند. پرسشنامهای که امروز در دنیا بسیار شناختهشده است و هنوز هم بهعنوان یک ابزار سنجش ارزشمند بهصورت گسترده و تجاری مورداستفاده قرار میگیرد.کوپر اسمیت در سال 1926 در نیویورک به دنیا آمد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، مدتی به فعالیت در کسبوکار خانوادگی خودشان پرداخت.او بعد از مدتی کار کردن، تصمیم گرفت ادامه تحصیل دهد و پس از گذراندن مقطع ارشد، دکترای خود را در روانشناسی از دانشگاه کورنل دریافت کرد.او در سال 1963 بهعنوان استادیار در دانشگاه کالیفرنیا مشغول به کار شد و چهار سال بعد، کتاب "اعتمادبهنفس اولیه"را منتشر کرد که از کتابهای ارزشمند و کلاسیک درزمینه عزتنفس است.ده سال بعد در سال 1977 درحالیکه در کل 14 سال سابقه کار دانشگاهی داشت، به خاطر بیماری و عدم امکان حضور منظم در کلاسها، بازنشسته شد و در مدرسهها و فضاهای خصوصی، به طراحی و اجرای برنامههای متعدد برای توسعه عزتنفس دانش آموزان و نوجوانان پرداخت.اما تنها دو سال پسازآن در 53 سالگی درگذشت.
تعریف عزتنفس : عزتنفس بخشی از هویت ماست. در مرکز ناخودآگاه قرار دارد و هر رفتار، واکنش و تصمیمی، قبل از هر چیز از فیلتر عزتنفس خواهد گذشت.
عزتنفس یعنی احترام به خود. یعنی من چقدر ازنظر خودم انسان ارزشمندی هستم؟ یعنی من چقدر لایق یک زندگی بامعنا و سرشار از فراوانی هستم؟
همچنین عزتنفس بهمنزله بیان تائید یا عدم تائید فرد، نسبت به خویشتن است و نشان میدهد که تا چه اندازه یک فرد، خود را توانا ارزنده و پراهمیت میداند.چگونگی شکلگیری عزتنفس : عزتنفس و خودباوری بسیاری از افراد به دوران کودکی آنها برمیگردد که از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکلگرفته و ایجادشده است.
رفتارهای منفی چون عدم توجه و محبت، غفلت، مقایسه، تهدید، تنبیه جسمی و روانی، جدی نگرفتن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، گوش ندادن، سرزنش، توجه و تمرکز بیشازحد به نکات منفی، انتظارات بیشازحد و بدرفتاری و… باعث کاهش عزتنفس در کودک میشود.
همچنین محبت، توجه و تمرکز و حمایت بیشازحد ضرورت والدین باعث کاهش یا افزایش عزتنفس کاذب در کودک میشود.
ولی رفتارهایی چون احترام، پذیرش، محبت بهاندازه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس امنیت و انتظارات مناسب باعث افزایش عزتنفس در کودک میشود.
عزتنفس، در طول زندگی و درحالیکه ما تصویری از خودمان شکل میدهیم و درنتیجهی تجربیاتی که با افراد و کارهای مختلف کسب میکنیم، تکامل مییابد. تجربههای دوران کودکی، نقش ویژه و مهمی در شکل دادن به عزتنفس ایفا میکنند. وقتی در حال رشد بودیم، موفقیتها، شکستها و اینکه چگونه خانواده، معلمان، مربیان، مقامات مذهبی و همسالانمان با ما رفتار میکردند، همگی در ایجاد عزتنفس در ما، نقش داشتهاند.
دوران کودکی و نوجوانی دوره شکلگیری شخصیت انسانهاست.این دوران تأثیر بسیار زیادی در میزان عزتنفس در آینده خواهند داشت.اهمیت عزتنفس : اگر به تواناییهای خود ایمان نداشته باشید بسیار سخت و ساده لوحانه است که بخواهید تمجید دیگران را هم بپذیرید. فردی که عزتنفس پایینی دارد، هنگامیکه شخصی از او تعریف و تمجید میکند احساس میکند که آن شخص در حال فریبکاری است و کمتر پیش میآید که بپذیرد.
حتی اگر هم در ظاهر با مقدار زیادی تعارف این تعریف ها را قبول کرد در درون خود نمی تواند بپذیرد که تواناییهای دارد که تحسین دیگران را به دنبال داشته و دارد.
درصورتیکه اینگونه نیست و این افراد واقعا برای موفقیتهای خود تلاش کرده و نتایج آن را بهزحمت و سختی کسب میکنند اما در ذهنشان باور ندارند. بنابراین (شخص مبتلابه سندرم ایمپاستر) هر بار که موفقیتی را کسب و تحسین دیگران را برمیانگیزاند دچار احساس عذاب وجدان میشود که خدایی ناکرده دیگران متوجه نشوند که من واقعا لیاقت این موفقیت را نداشتهام.
گفتگوی درونی در هر موقعیت خوب یا بدی همراه ماست و میتواند حس و حال ما را بسیار بدتر و یا خیلی بهتر کند. معمولا در گفتگوهای درونی میتوانید مواردی را که باعث شادی یا ترس در شما میشوند را شناسایی کنید.
برای این کار فقط کافی است هنگام این گفتگوها همانند یک ناظر باشید و بهجای تأثیر گرفتن از صحبتهای درونی خودتان، ببینید که در شرایط مختلف از کدام ترسها و ناامیدیها و یا کدام شادیها و تواناییها صحبت میکنید.
اگر واقعا بهحکم یک ناظر بیطرف عمل کنید مواردی را درون خود شناسایی میکنید که هیچکس آنها را به شما نگوید، زیرا هیچکس شمارا بهاندازه خودتان نمیشناسد.
بعدازاین شناسایی لازم است تا مهارتهای خود را هم بشناسید و ببینید کدام کار را بهگونهای انجام میدهید که هیچکس نمیتواند مانند شما انجام دهد. فراموش نکنید که در این مرحله اگر شروع به خود تخریبی کردید بهصورت آگاهانه از این کار دست بکشید و کمی بعد دوباره امتحان کنید.
این را بدانید که همه انسانهای روی زمین میتوانند حداقل یک کار را بسیار عالی و بیرقیب انجام دهند و این توانایی درون شما هم وجود دارد. فقط کافی است کمی صبور باشید و در راستای شناسایی آن زمانی را صرف کنید.
فلسفه استفاده از عبارات تأکیدی تکرار است و این تکرار باید بهقدری زیاد باشد تا راه نفوذ به ضمیر ناخودآگاه بازشده و بالاخره این جملات اثر خود را بگذارند.
اما در اکثر مواقع دیده میشود که فرد در بین راه خسته میشود و علیرغم اینکه نتیجههایی را هم در این مسیر کسب میکند حاضر به ادامه این کار خستهکننده نیست.
در اصل شما تا زمانی که موضوعی را نپذیرید و در برابر آن از خود مقاومت نشان دهید احتمال اثرگذاری آن را کاهش دادهاید که در مورد جملات تأکیدی هم صدق میکند. بنابراین درصورتیکه بخواهید بهصورت هوشمندانه از جملات تأکیدی استفاده کنید باید در راستای باورتان هم اقداماتی را ترتیب اثر دهید.
در موضوع تقویت عزتنفس استفاده ز جملات تأکیدی بسیار حساستر خواهد بود زیرا شما مستقیماً با روان خودتان سروکار دارید و حتما باید خودتان را در معرض کارهایی قرار دهید که باور به جملاتی که به کار میبرید را افزایش دهد.
داشتن عزتنفس بالا برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم است. زیرا موجب میشود شما شهامت انجام دادن کارهایی را پیدا کنید که قبلاً انجام ندادهاید و به تواناییها و استعدادهایتان اعتقاد داشته باشید. عزتنفس داشتن موجب میشود به خودتان احترام بگذارید، حتی زمانی که شکست میخورید یا اشتباه میکنید و زمانی که شما به خودتان احترام بگذارید دیگران هم برایتان ارزش و احترام قائل میشوند.
کسانی که عزتنفس بالایی دارند، معمولاً در زندگی تصمیمات درستی میگیرند. مثلاً اگر شما عزتنفس بالایی داشته باشید، زمانی که ببینید دوستانتان کار احمقانه یا خطرناکی انجام میدهند، دیگر به خاطر فکری که آنها درباره شما میکنند یا پذیرفته شدن در گروه آنها، از آن کار اشتباه تقلید کورکورانه نمیکنید. شما میدانید آنقدر باهوش هستید که بتوانید تصمیم درستی بگیرید. برای امنیت، سلامتی و احساساتتان ارزش قائلید و آنها را بیهوده به خطر نمیاندازید.
به جرات میتوان گفت که علت بسیاری از مشکلاتی که در زندگی خود با آنها با روبروییم کمبود عزتنفس است.
اگر خواسته یا نیازی داریم اما در خود این توانایی یا شایستگی را نمیبینیم که به آن برسیم ایراد از کمبود عزتنفس است.
اگر در زندگی شکست بزرگی خوردهایم و اکنون دیگر توان و یا انگیزه شروع مجدد را نداریم مشکل از کمبود عزتنفس است.
اگر دائماً در روابطمان با اطرافیان اعم از پدر و مادر، همسر، دوستان، رئیس و حتی فرزندان خود دچار مشکل هستیم شک نکنید که حرمت نفستان لنگ میزند.
اگر در زندگی شغلی و شخصی دائماً درجا میزنید و باگذشت زمان پیشرفت خاصی در شما حاصل نمیشود مطمئن باشید که حرمت نفس شما دچار خلل است.
طبق نظریه دکتر ناتانایل براندن (پدر علم خودباوری)، بهغیراز مشکلاتی که منشا زیستی و ژنتیکی دارند، مابقی مسائلی که به روح و روان و روابط انسان برمیگردد، ناشی از عزتنفس پایین اوست.
همه نکاتی که تابهحال بیان شد بیانگر این مطلب هستند که حرمت نفس و کاملتر از آن عزتنفس ، بنیان شخصیت هر انسانی است.شخصیت یک انسان را مجموعه افکار، احساسات و رفتار او تشکیل میدهد و عزتنفس تمام این موارد را تحت شعاع خویش قرار میدهد.