
40 سوال
10 دقیقه
تفسیر دارد
175 هزار تومان
فردریک هرزبرگ روانشناس آمریکاییتبار و یکی از تأثیرگذارترین نامها در مدیریت بازرگانی میباشد. علت شهرت وی به خاطر نظریات غنیسازی شغل (Job Enrichment) و بهداشت انگیزش است. نظریه هرزبرگ بر این باور استوار است که رابطه کار با فرد یک رابطه اصولی و اساسی است و فاکتورهای ضعیف بهداشتی میتواند بر عوامل انگیزشی تأثیر منفی بگذارد. طبق این نظریه عوامل بهداشتی به تنهایی برای انگیزش افراد کافی نیست.تئوری دوعاملی هرزبرگ ارتباط خاصی با محیط کاری دارد.
مدیران برای اینکه بتوانند در محیط کار ایجاد انگیزش نمایند، لازم است از دانش خود برای اطمینان از اینکه عوامل بهداشتی در محیط کار وجود دارند، استفاده نمایند. عدم وجود یا کیفیت پایین عوامل بهداشتی میتواند منجر به عدم رضایت نیروی کار شود. وقتی مدیران عالی سازمان،عوامل بهداشتی رضایتبخشی در سازمان ایجاد نمودند، میتوانند بر روی عوامل انگیزشی متمرکز شوند.
تقریباً همۀ مدیران قدرت افزایش انگیزه در محیط کار رادارند. آنها میتوانند با دادن مسئولیت بیشتر به کارکنان، تقدیر از موفقیتهای آنها و ایجاد روحیۀ موفقیت در افراد، باعث افزایش انگیزه در آنها گردند. کارکنان برانگیختهشده باور خواهند داشت که بر روی شغل خودکنترل دارند و این باور میتواند به عنوان عاملی اساسی در مدیریت تیمی، توانمندسازی و کارآفرینی مؤثر واقع شود.با پاسخ به پرسش های این آزمون می توانید تعیین نمایید که هر کدام از عامل های نام برده شده زیر چه میزان در انگیزه شما و انتخاب یک شغل به عنوان شغل مناسب برای شما موثر است.برای آشنایی بیشتر در ذیل به عوامل انگیزش بخشی در محیط کار از دیدگاه هرزبرگ اشاره خواهیم کرد :
این عنصر طیف وسیعی از امور مثبت و یا منفی را دربر میگیرد به طوری که پاداش و سرزنش، تشویق و تنبیه و غیره را شامل میشود. از یک طرف میتواند در فرد ایجاد انگیزش کرده و گرایش مثبتی را در وی به وجود آورد. و از طرف دیگر فقدان آن باعث ایجاد گرایش منفی در کارمند شده به طوری که ممکن است نارضایتی کمی را ایجاد کند.پیشرفت و توسعه شغلی :
این عنصر به پایگاه حقیقی فرد در سازمان اشاره دارد.قرار دادن خطوط ترفیعی صحیح و مجاری ارتباط مناسب میتواند زمینه را برای پیشرفت کارمندان مهیا سازد.ماهیت کار :
ماهیت شغل میتواند بر رضایت شغلی تأثیر به سزایی بگذارد این عامل به تنوع و یکنواختی به آسان و مشکل بودن خود کار اشاره دارد.ممکن است برخی از مشاغل عادی و آسان و برخی دشوار باشند.مسئولیت شغلی :
به مسأله قدرت و اختیارات فرد در سازمان اشاره میشود.این عنصر به وجود رابطه بین اختیاراتی که فرد دارد و آنچه که بدان نیاز دارد میپردازد.موقعیت شغلی :
نظرات یک شخص نسبت به شغلش میتواند تحت تأثیر موقعیت وی در ساختار یک گروه باشد.(یعنی با اینکه رضایت یک اتفاق درونیست ولی بستگی به عوامل بیرونی دارد)وجود شخصیت و اعتبار اجتماعی و یا داشتن مقامی رضایتبخش میتواند سبب ایجاد رضایت شغلی در شاغلین شود. این مقام است که موقعیت افراد را از نظر درجه اهمیت و نقش و جایگاه در گروه تعیین و تعریف میکند.حقوق و دستمزد :
این عامل فقط به خود پول اشاره ندارد، بلکه به قابلیت تبدیل پول و امکاناتی اشاره دارد که میتوانند هر کدام به نحوی نیازهای خاص را ارضاء کنند. مثلاً پول میتواند ایجاد امنیت کند، پایگاه و مقام و موقعیت را فراهم کند و غیرهارتباط (روابط شخصی با همکاران) :
این رابطه شامل روابط افراد با مدیران و همکاران میباشد. ایجاد روابط کاری صحیح باعث شده که افراد از انزوا بیرون آمده و ضمن وابستگی به گروه به استقلال برسند.خطمشی محیط :
به اجرا درآوردن هدف و تصمیمگیری موجود در حیطه کاری اشاره دارد.شرایط محیط کار :
به میزان امکاناتی اشاره دارد که سازمان در اختیار افراد قرار داده و باعث رشد آنها میشود.امنیت شغلی :
به ثبات و یا عدم ثبات رهبران سازمانها و آینده شغلی کارمندان اشاره دارد.سرپرستی و نظارت :
کارمندان دوست دارند نظارت روی کارشان باشد ولی با دید مثبت نه به صورت انتقادی