نوشتار شاقول

برای استقرار روش مشارکت عمومی خصوصی کارفرمایان سرمایه پذیر بودن بیاموزند(تغییر یک پارادایم)



$author


علی اکبر صابری
دانشجوی دکترای عمران_مدیر امور مهندسی طرحهای مشارکت عمومی خصوصی - شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران

1399/9/16

 

                                   
 

طرحهای عمرانی به عنوان یکی از مهمترین زیرساختهای کشور، نقش به سزایی در رشد، شکوفایی و توسعه پایدار این سرزمین کهن ایفا می‌کنند، لذا هدایت و حمایت از آنها امری مهم و حیاتی برای نسلهای حاضر و آتی است. طرحهای عمرانی در هر بعدی و در همه حوزه های کاری، در طول چرخه حیات خویش از طراحی اولیه تا بهره برداری، بسان موجودی زنده همواره در حال تنازعی مهندسی برای بقا هستند تا بتوانند با سپری کردن مشکلات متعدد فنی، مالی، قراردادی و اجرایی از مسیر اصلی و رسالت عمرانی خود منحرف نشده و به اهداف و مقاصد مورد نظر نایل آیند. در حال حاضر، طرحهای زیربنایی کشور که طی سنوات پیشین بر اساس الگو و سنتی قدیمی با تامین بودجه عمومی دولت و نیز توسط عوامل بخش دولتی مدیریت میشده اند با مشکلات و معضلات خرد و کلان مواجه و روبرو گشته اند، لذا لازم و ضروری است با تدبیری جامع، مسیر کلی راهبری و مدیریت آنها با طرحی نو، تغییری ژرف یابد. بدنه فربه و دور از چابکی و چالاکی دولت که همچنان بر وزن ناموزون آن افزوده می‌شود، با طرحهای کلنگ زده و رها شده بسیار، که عدد آن طبق آمار سازمان برنامه و بودجه از هشتاد هزار طرح فراتر رفته، چگونه می‌تواند طرحها را به سر منزل مقصود و مقبول رهنمون سازد. در همین شرایط، اقتصاد دولتی ریشه دار و اعمال سلیقه های دولت در اغلب امور اقتصادی، بخش خصوصی آماده و مشتاق را محدودتر و معدودتر نموده و کسب و کار آنها را از رونق انداخته است. طبق آمار موجود، حدود شش هزار طرح ملی و هفتاد و چهار هزار طرح نیمه تمام استانی در کشور وجود دارد که با شرایط کنونی، تکمیل و بهره برداری از آنها به طور حتم، امری ناشدنی است. هرچند با توجه به تطویل بیش از حد برخی از آنها، حتی در صورت اتمام، دیگر منافع و مقبولیت اقتصادی و مالی مطلوب را نداشته و به احتمال زیاد زیان ده نیز خواهند بود. این همه طرح و پروژه نیمه تمام در کنار طرحهای زیرساختی و استراتژیک جدیدی که باید تعریف و اجرا شوند، تنها و تنها یک راه برای متولیان و اندیشمندان عرصه سازندگی باقی گذارده که آن، استفاده از توان و پتانسیل بخش خصوصی است. این راهکار سازنده که در راستای عملیاتی شدن اصل چهل و چهارم قانون اساسی بوده و به روش مشارکت عمومی خصوصی (Public Private Partnership) مشهور است، چند سالی است در دستور کار دولت و سازمانها و ارگانهای مرتبط قرار گرفته و محملهای قانونی جدیدی همچون ماده بیست و هفت قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (الحاق دو) و تبصره نوزده قانون بودجه عمومی برای آن تعریف و تدوین شده است. در مورد قوانین فوق و روشها و راهکارهای اجرایی شدن روش مشارکت عمومی خصوصی، یادداشتی در چهارم آبان ماه سال گذشته در شماره 2823 روزنامه مناقصه مزایده به قلم همین نگارنده به چاپ رسیده، لذا از تکرار مفاد آن خودداری میگردد. هدف از نگارش این یادداشت، تاکید بر موضوع پر اهمیتی در همین حوزه است که ضروری است تمامی شرکتهای دولتی برای استقرار و دست یابی به اهداف مشارکت عمومی خصوصی به آن توجه ای ویژه نمایند. طرحهای مشارکت عمومی خصوصی ساز و کاری است، که با کمک آن دولت‌ها با همکاری شرکت‌های بخش خصوصی زیرساختهای موردنیاز مورد نیاز برای ارائه خدمات به عموم جامعه را گسترش می‌دهند، مزیت مهم این شیوه از همکاری و تعامل، حفظ منافع  بخش خصوصی است. به عبارتی دیگر مشارکت عمومی خصوصی عبارت است از انعقاد موافقت‌نامه‌ای میان دولت یا نهاد دولتی از یک‌سو و بخش خصوصی از سوی دیگر، به‌ منظور طراحی، ساخت، تأمین مالی و بهره‌برداری از دارایی‌ها و یا خدمات عمومی، با سرمایه‌گذاری و مدیریت بخش خصوصی، در بازه زمانی مشخص، به ‌نحوی‌که ریسک‌های فعالیت به‌ صورت شفافی میان بخش خصوصی و عمومی تقسیم شود و پرداخت‌های مالی به بخش خصوصی در طول زمان بهره‌ برداری از پروژه، از طریق عواید پروژه یا توسط بخش عمومی مصرف‌کننده از خدمات پروژه انجام گیرد. در کشوری مانند ایران که متاسفانه سرمایه های عظیم مردم در بازارهای متعدد مالی همچون سکه و طلا تزریق شده و در عمل وارد عرصه سازندگی و ایجاد زیر ساختها و توسعه نمی‌شود، استقرار این روش بیش از پیش سازگار و مورد نیاز است. دستگاههای اجرایی دولتی یا همان کارفرمایان، سالها با سبک و روش و منش کارفرمایی، طرحها و پروژه های بی شماری را اجرا و تجارب ارزشمندی در این وادی کسب کرده اند، کارفرما بودن تعریفی است که در کنار درج و توضیح قانونی و قراردادی آن در شرایط عمومی پیمان، در اذهان تمامی اهالی ارجمند صنعت عمران کشور نهادینه شده است. بخش دولتی، به عنوان سرمایه گذار، صاحب و مالک کار، قدرت بلامنازع طرحها و پروژه ها بوده و پیمانکاران همواره سعی در برآورده نمودن خواسته های ایشان داشته اند، این جایگاه و قدرت تصمیم گیری در کنار استفاده از مشاوران و پیمانکاران کارآزموده و متبحر و با تخصیص و تزریق بودجه عمومی، باعث شده تا طرحهای ملی و بزرگی در کشور احداث شود که در خاورمیانه و دنیا بی نظیر و کم نظیر است. نمونه ای از این طرحهای بزرگ و فاخر طرحهای سد و نیروگاهی کشور همچون طرحهای کارون سه، کارون چهار، مسجد سلیمان، سیاه بیشه، رودبار لرستان و کرخه در صنعت برق آبی و طرحهای مهم متعددی در احداث بزرگراهها و جاده ها و نیز صنایع نفت و گاز و پتروشیمی هستند که چون نگینی درخشان بر لوح مهندسی پنج هزار ساله کشور می درخشند. اما در شرایط کنونی دولت و با تحریم های ظالمانه حاکم بر کشور و لزوم بهره مندی از ظرفیت بخش خصوصی، کارفرمایان باید شایستگی های پیشین خود را با قابلیتهایی متمایز و متفاوت جدید، تنظیم و ارتقا دهند، ایشان باید شایستگی های سرمایه پذیر بودن را نیز فرا گیرند. رابطه کاری طرفین دیگر کارفرمایی و پیمانکاری نبوده و تبدیل به شراکت شده است، کارفرما، سرمایه پذیر است و پیمانکار سرمایه گذار. برای ترسیم صحیح مختصات رفتاری مدیران پروژه در یک شرکت سرمایه پذیر، آن هم در شرایط فرهنگی کنونی حاکم بر طرحهای عمرانی کشور، لازم است این مدیران علاوه بر تحصیل دوره ها و تکنیکهای مدیریت پروژه در مقیاس جهانی، توجه بایسته ای به جایگاه و نقش و وظیفه نوین خود به عنوان سرمایه پذیر و نه صرفا کارفرما، داشته باشند.

 

                                                  
 

در اصل ضروری است کل شرکتهای این حوزه خطیر، با مسئولیت سرمایه پذیر بودن هماهنگ و منطبق شوند، بایسته است سبک مدیریت و شایستگی ها، فرآیندها و رویه ها، ساختار سازمانی و شرح وظایف و همچنین فرهنگ و ارزشهای کاری آنها تغییر کند و در گامی مهم تر و فراتر از شرکتها، لازم است ضوابط و بخشنامه ها و آیین نامه ها، ساختارهای سلسله مراتب و سیاست گذاریهای کلان وزارت خانه ها و نیز کلیه زیرساختهای مورد نیاز مشارکت عمومی و خصوصی، در تمامی اجزا و ارکان دولت مستقر و پیاده سازی شوند. در این راستا و به منظور تبیین نگرش، استقبال و اهتمام قانون گذار یا همان بخش دولتی برای ورود و حضور سرمایه گذاران بخش خصوصی، تعریف قرارداد مشارکت از آیین نامه اجرایی تبصره نوزده قانون بودجه سال نود و نه کل کشور، آورده شده است: " قرارداد مشارکت: قرارداد مشارکت عمومی و خصوصی که در آن اجرای طرح‌های قابل مشارکت و همچنین فعالیت‌های وابسته به آنها از طرف دستگاه اجرایی به بخش خصوصی و تعاونی محول می‌شود. در قرارداد مشارکت روش و موضوع مشارکت، مشخصات دقیق سطح کمی و کیفی محصول یا خدمات، موارد و نحوه مالکیت، مسئولیت‌ها و تعهدات طرفین، زمان‌بندی، تضامین ایفای تعهدات طرفین و نحوه حل و فصل اختلافات طرفین و سایر شرایط لازم تعیین می‌شود. انواع روش‌های مشارکت بر اساس تسهیم خطرپذیری (ریسک) بین طرفین، مسئولیت‌ها و وظایف و نحوه بازگشت سرمایه بخش خصوصی مشخص می‌شود" در تمامی تعاریف و جملات و واژگان این آیین نامه و سایر ضوابط موجود کشور، عباراتی چون مشارکت، تسهیم، وظایف طرفین، تعهدات طرفین، ریسک و خطرپذیری طرفین و تضامین طرفین به کرات آورده شده که نشان از درک و خواست بخش دولتی برای شراکت و همکاری بدیع و در فضایی جدید با بخش خصوصی است، هرچند این قوانین باید در این سیر تطور، هماهنگ با منافع ملی و بدون بوروکراسی زاید، همواره به روز شده و تکامل یابند.

 

            
 

طرف دولتی به روشنی میداند که مشارکت عمومی خصوصی دارای مزایایی است که میتواند راستای بردار سازندگی و بالندگی کشور را به سوی تعالی و پویایی تغییر دهد، بخشی از این مواهب که حاصل خلاقیت و ابتکار و رقابت شرکتها و بنگاههای خصوصی است، عبارتند از: کاهش هزینه اجرا و بهره برداری از طرحها، مدیریت برتر بر اساس استانداردهای اجرایی و مدیریتی بین المللی و کاهش زمان اجرای پروژه ها، افزایش کیفیت و ماندگاری بیشتر طرحها و کمک به اقتصاد ملی، اشتغالزایی پایدار و گسترده با تعریف و اجرا و بهره برداری از طرحها، هدایت صحیح نقدینگی و کاهش تورم، تقلیل مخارج دولت و امکان هزینه کرد و تحول در سایر امور کشور، تربیت بخش خصوصی قوی و امکان صدور خدمات فنی و مهندسی. حال که اراده و خواسته مدیران ارشد کشور به عنوان بخش دولتی، استفاده و بکارگیری از این نیروی نهفته و عظیم است، بر تمامی کارکنان و مدیران دستگاههای اجرایی و متولیان طرحهای مشارکت عمومی خصوصی لازم است، با اهتمامی ویژه و با آدابی متفاوت از قامت و ساختار و اندیشه کارفرمایی، مترصد و پیگیر و مشتاق دستیابی به تفاهم با شرکای کاری خود بوده و با تشریک مساعی و درک و تعامل مناسب با نمایندگان بخش خصوصی، طرحهای بزرگ کشور را با در نظر گرفتن منافع طرفین اجرا و به بهره برداری رسانند. متاسفانه در بسیاری از مواقع، بخش خصوصی که با همه دارایی و تجربه و اعتبار خود و با حسن نیت، گام در عرصه خدمت و سازندگی کشور میگذارد، با مقررات، ضوابط و رفتاری دور از همدلی و درک متقابل مواجه شده و نگرانی وی بابت عدم دستیابی به موفقیت و انتفاع، تشدید می‌شود. تاثر بخش خصوصی در اغلب مواقع در کنار عدم شفافیت یا قاطعیت کامل قوانین، به نگاه همچنان کارفرمایی و تفوق گونه و یکسویه ارکان سرمایه پذیر برمیگردد و سبب میشود در همان ابتدای پیمان شراکت، سرخورده و مضطرب شده و حتی از ادامه کار استنکاف ورزد. بنابراین اینک که بخش دولتی به علل گوناگون مالی و غیر مالی، توان اجرای بیشتر طرحهای کشور را ندارد، بر تمامی کارکنان سرمایه پذیر مخصوصا مدیران پروژه واجب است برای دلگرمی و تشویق هرچه بیشتر سرمایه داران محترم بخش خصوصی، لباس کارفرمایی را با جامه فاخر سرمایه پذیری و شراکت و تسهیم و اشتراک تعویض نمایند. سرمایه پذیر باید به گونه ای رفتار نماید که سرمایه گذار، همگامی و همراهی و همدلی حقیقی او را بیابد، سرمایه پذیر باید بداند که حضورش در بخش دولتی وابسته به ورود و حضور سرمایه گذار است، سرمایه پذیر باید حقوق و ارتزاق و رشد خود را منوط به موفقیت سرمایه گذار و اجرایی شدن طرحها بداند، کارکنان بخش دولتی که در وادی مشارکت عمومی خصوصی فعالیت دارند باید همانند کارکنان بخش خصوصی نگران آن باشند که اگر پروژه ای تعریف و اجرا نشود، امکان کاهش دستمزد یا قطع همکاری وجود دارد، اینکه در بخش دولتی، اجرا شدن و یا اجرا نشدن یک پروژه تاثیری در رشد و ارتقای کاری افراد نداشته باشد، باید برداشته شود. پروژه مانند کشتی و تمامی اعضای تیم مشارکت عمومی خصوصی همچون مسافرانی هستند که یک مقصد و مقصود دارند. در واقع برای نیل به اهداف سازندگی، این قالب و پارادایم باید به سرعت تغییر کند. طبق تعریف، الگوواره یا پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چهارچوبی فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند، همچنین  تغییر الگوواره یا همان پارادایم شیفت، تغییر آرام در روش‌شناسی یا تجربه ‌است و اغلب به تغییری اساسی‌ در تفکر و برنامه منجر می‌گردد که سرانجام روش اجرای امور را تغییر می‌دهد. شرایط و تفکر کاری امروز اغلب کارمندان و مدیران بخش دولتی با آنچه باید باشد، فاصله بسیار دارد و دولت باید در کنار وضع قوانین سهل، مطلوب و قابل اجرا، تدابیر مقتضی برای تغییر پارادایم و تربیت عوامل ارزشمند خویش برای سرمایه پذیر شدن را اتخاذ نماید. امید است بسان آنچه در تمامی کشورهای پیشرفته حاصل شده، با اجرای کامل روش مشارکت عمومی خصوصی در طرحهای مختلف کشور، علاوه بر منافع مادی و معنوی آن برای شرکتهای شریک، مردم بزرگ و فهیم کشور نیز از محاسن، امتیازات و خدمات متعدد آنها منتفع و بهره مند گردند. آنچه مهم است، آسایش و آرامش مردم شریف ایران و توسعه پایدار و آبادانی این مرز پر گوهر است.

 



نظرات کاربران دیدگاه ها
دیدگاه شما








تا به حال دیدگاهی ثبت نشده است.


بازگشت به فهرست نوشتار